مه پاره
ترا می بوسم ای مه پاره ی من
فدایت پیکر صد پاره ی من
به خاک غم نشستم از غم تو
پر از خون شد دل بیچاره ی من
شاهد جهرمی 19/3/87
خواهی نخواهی
تو در پیش منی خواهی نخواهی
گلــی در گلشنی خواهی نخواهی
دو بیتـی هـای من تقـدیـم تـو باد
گل یــا سمنـی خواهی نخواهی
شاهد جهرمی 19/3/1387
بستر یاس
تورا در بستری از یاس دیدم
میــان واژه ی احساس دیدم
روان از دیده گانت گوهراشک
به روی گونه ات الماس دیدم
شاهد جهرمی 20/3/87
لگد مال ستم
میان کوچه های پاک احساس
لگد مال ستم گریده شد یاس
کجا سیلی به صورت می زد آنجا
اگر می دیدند آن ها روی عباس
شاهد جهرمی شب شهادت حضرت زهرا
17/3/1387
اگــر دور ســر حیـــدر نگــردی
الهی ای نفس بی عشق زهرا
اگــر رفتی به سینه بـر نگــردی
عکس شماره یک قطعه جانبازان و آزادگان شهید گلزار شهدا رضوان جهرم
عکس شماره دو قطعه جانبازان وآزادگان شهید گلزار فردوس جهرم
هر دو جانبازند اما این کجا وآن کجا
شب ظلمانی
شب ظلمانیم پایان ندارد
چو بوی گیسوی جانان ندارد
دو چشم مست شیدایش بگردم
نظر بر نرگس فتان ندارد
لب و رخسار گلگونی که دارد
تمنایی به باغستان ندارد
قد و بالای موزن نگارم
بیا بنگر که هیچ بستان ندارد
شرابی صاف از چشمان مستش
همی نوشم که هیچ دکَان ندارد
شب و روزم مثال زلف دلدار
سیاه هست لیک این پایان ندارد
منم تنها و او تنها تر از من
چه سازم با دلم خواهان ندارد
زهجرش سیل گریم در غریبی
چنان سیلی که هیچ باران ندارد
بدین حسن و لطافتها که دارد
نظر بر محفل مستان ندارد
دلم خون شد چو شاهد گفته است این
64/8/13
الانبار عراق
«شاهد جهرمی»
»
میلاد امام عسکری شد
میلاد خجسته اش مبارک
سیلی خور روزگاری ای دل
در بستر احتضاری ای دل
آشفته و بی قراری ای دل
با سیل دما دم دو د ید ه
سر زند ه وپر شراری ای دل
او رفته به کو ی بی و فایی
تو د ید ه به راه داری ای دل؟
تو سوخته در آتش هجری
پر پر شد ه ای ز باد هجران
سر گشته ودر فراری ای دل
گفتم که مرو به راه مستی
گفتا که چه بی خماری ای دل
81/9/17
شاهد جهرمی