شعری که تقدیم حضورتان شد اسیران آسایشگاه ده ارودوگاه عنبر قاطع 2که دردهم آذر سال 64 سروده شده است. عزیزانی که می توانند در شناسائی کامل این اسیران آزاده که قطعا تعدادی از آنان به لقا ءالله پیوسته اند مارا یاری کنند بی صبرانه منتظر نظرات آنان می با شم .شاهد جهرمی
«تقدیم به دریادلان شکست نا پذیر»
ببین شیران آسایشگه ده
نهاده جانشان برکف دراین ره
به دفتر می نگارم نام یاران
که هستند عاشق پیر جماران
بترتیب می نگارم نام هر یک
که گشته جایشان بال ملائک
بنازم قوه ی ادراک «کاشی»
«سیلیمانی نژاد» پاینده باشی
«محمد » شد ولی حق تعالی
ببین «معصوم » ما باروح والا
تو«مسعودی» بحق آل اطهار
خدا حفظت کند از شراشرار
«علی»راضی به اعمال خداوند
«حسن»گشته مَلک درجمع دربند
درون صدرمجلس جای«صدری»
«شبان »در جمع ما مانند بدری
«حسین»حق جوبود درجمع یاران
دل«صادق » صفا دارد چو باران
«امیدصالحی»چون مهر رخشان
چو«خرم دل»نشسته شاد وخندان
« ابوذ ر» قهرمان منزل ما
چو«بیگی »گشته شمع محفل ما
«غلام جوزیان» از غم گسسته
خدایا« سید کریم »دل بر تو بسته
ز«کافی» صامت مجلس چه گویم
«ذبیح » حق برایت می سرایم
ز«مهدی» بشنوی آوای قرآن
«حسین پوررضا» با شوروایمان
«حسن کاغذ گران»حقا گرانی
«ابوالفضلا» چراغ بزم مائی
«صفائی» ده به بزمم حامی ما
چو«اکبرعسکری» شد ساقی ما
«اسدزاده»زاشعارت بیا خوان
الا «هاشم » بیا یکدم دعا خوان
«جلیل» از عاشقان کربلا شد
«حسین »با فکرخیرش بی بلا شد
چو«صیادی دل ما صید کرده
«حسینی» جان ما در قید کرده
«خضر تنها رود درعمق دریا
برو«مستخدمی » درعرش اعلا
یقین عاشق شوی چون«صالحی»تو
چو« بخشیوند » ماه عالمی تو
روم ای«مصطفی»هردم براهت
شوم «عباس خواجه» خاک پایت
بیا «ناصر »مرانصرت عطاکن
«رضائی»شیر مجلس را صداکن
« حسین جعفری » ما راخبرکن
چو«عاشور»از دیارخود سفر کن
ز«عباس سعادت» قصه گویم
ز«ابراهیم جوهر» غنچه بویم
«مرادی»تو«مجید»بزم مائی
«کریم شاهی» توهم برعزم مائی
ببین در محفل ما یاسمن بو
« مجیدی »دائما تو بذله ها گو
«رضا گشتاسب»خدا یارت همیشه
«ابوئی » بلبل گلزار گشته
دل«عـزت » بود مانند دریا
صفائی ده براین یاران شیدا
«جهانپور»است نام «میثم»ما
که «اسماعیل»بُوَد ازنسل زهرا
«حمید اصغری» جانت سلامت
«کشاورزا» توئی در قلب امت
سلامم برتو که «عبد الرحیمی»
«مجید ِکارگر» ی ونور عینی
ز«جعفر جعفری» هم باز گویم
برای جمعتان یک راز گویم
همه هستید معین رهبر خود
رهش گلگون کنید با پیکر خود
زجان ومال وفرزندان گسستید
به گِرد خوان وحدت عهد بستید
خداوند،یارتان پروانه گانید
به گرد شمع سوزان زمانید
کنون دست دعا از جان برآرید
خطا گر کرده ام عفوم نمائید
برای جان رهبر خود دعا کن
بوقت نیمه شب حق را صدا کن
حقیقا خاک پای هر اسیرم
غلام نو جوان تا شخص پیرم
الهی شاهد ما توبه کار است
میان عاشقان جانثار است
شاهد جهرمی
عراق الانبار
آسایشگاه ده
سروده شده 10/10/1364
آتش عشقت شرر می زد به جان
در فراقت گریـه می کردم نهان
(هیچکس تنهائیم را حس نکرد)
جز ولی عصر ما صاحب زمان
شاهد جهرمی
میلاد دختر نبوت همسر ولایت ومادر امامت فرخنده باد