شب است وغربت است وماتم وغم
سیاهــی بـــرسیاهــی هــا دمـادم
کفن پیـــچ شقایـق گشت ، لالـــــه
سکینـــه با رقیـــــه غــــرق ماتـــــم
سب شام غریبان شاهد جهرمی
خراب آباد دل ویرانه گشته
زخون پرگشته وپیمانه گشته
نمی دانم چرا مرغ دل من
جدا از خانه وکاشانه گشته
شاهد جهرمی
اشکم زغم فاطمه (س) چون سیل روان است
چشمم به ره است و تا ابد هــم نگــران است
شاهد جهرمی
مرا عشق حسین آیین ودین است
حسین نــور خـدا روی زمین است
وجــود خــود فـــدا ی دین حق کرد
مــرام عاشقان دیــن همین است
شاهد جهرمی شب عاشورا 86
شبم تاریک وسردوبی ستاره شده قلبم چو ابرپاره پاره
سرشب تاسحر بیدار مانم مگر بینم رخ ماهت دوباره
÷÷÷÷÷÷÷
تورا می جویم ای سرو صنوبر فدایت می کنم جان را سراسر
اگر دست من بیچاره گیری دعا گویت شوم تا صبح محشر
÷÷÷÷÷÷÷
فدای دیده ی مست تو گردم دلم خواهدکه پا بست تو گردم
زپا افتم اگر با تیر عشقت فدای ناز ان شست تو گردم
÷÷÷÷÷÷÷
جز کوی نگار محفلی نیست مرا غیر از دل پر خون دلی نیست مرا
می سوزم و می گدازم ازعشق غیر از غم هجر مشکلی نیست مرا