« چتر سبزم ؟ »
** نخل بی سرگشته ام **
چتــر سبــزم بـرفـرازجهــرمم
مایــه ی آسایش این مــردمم
قامت مـن استــواروســرفــراز
دستهـایم سـوی حـقّ ِ بــی نیاز
من هــزاران سال با این مـردمم
افتخار عالــم وایـن جهــــرمم
بـا محبت هایشـان خــو کرده ام
دروجـودم هرچه بود ،روکرده ام
ایـن جـواب لطف واحسانـم نبود
پاسخ اکــرام مــن بـا ارّه بـود ؟
نخل بی سر گشته ام بنگـر کنـون
گشته قلب عاشقانـم پــر زخــون
چترسبزم ،نخل بی سر گشته ام
همچو لاله خشک وپرپر گشته ام
کو دگرخرمای شیرین ؟ کو رطب؟
زین تأ لّم روز تان گشته چو شب
دیر نیست ، دیگر مرا بینی به خواب
آب را کـرده رهـا ، داری سـراب
گلــه بنمـایم ز ، ارهّ یــا تبــر
گاه نالــم از قضــا ، گاه از قــدر
« شاهدا » من زینت هــرخانـه ام
در دیـار خـو یشم و بیـگانـــه ام
« شاهد جهرمی »
86/12/4