خراب آباد دل ویرانه گشته
زخون پرگشته وپیمانه گشته
نمی دانم چرا مرغ دل من
جدا از خانه وکاشانه گشته
شاهد جهرمی
اشکم زغم فاطمه (س) چون سیل روان است
چشمم به ره است و تا ابد هــم نگــران است